سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام علی ما صبرتم...
سلام سبز کم رنگ من رو پذیرا باش دوست عزیز!

چون از پارسال تا به حال فرصت ارسال پست جدید یافت نشد...

شاید به خاطر عمل به آیه محترم " فسیرو فی الارض فکیف کان... بوده باشه!
نصف جنوب نصف شمال! بچه ها می خندیدند وقتی میگفتم از جنوب می خوام برم
شمال تفریح! حق هم داشتند این کجا وآن کجا! از وحدت به کثرت!!!

( خیلی
فلسفی مکتبی )

به هر حال برای سفر اولمو که ظاهرا اشتباهی جزء خادمین شهدا انتخاب شدم،
اراده کردم سفرنامه ای بس در خور توجه نگاشته کنم ولی امان از کمبود وقت
مناسب!

ان شاء در اولین تعطیلی طولانی ...






برچسب ها :
ارسال در تاریخ سه شنبه 88/1/18 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

داداش ،
آبجی!اگه دیدی خدای ناکرده دچار گناهان جدید شدی، که اصلا فکرشو هم نمی کردی؛ یک
صد و بیست ثانیه تامل بفرما و خاطرات گذشته رو مرور کن!

ممکنه ( ممکنه) به نتایج ذیل متصل شوی:

*امکان داره بعضی گناهان رو که مقدمه این گناه شده رو
جدی نگرفتی، مثل ... که مقدمه بعضی گناهان نا بخشودنیه مثل... شده!


( لطفا جاهای خالی رو خودت پر کن، 2 نمره!)


*یا این که حضرت عالی به مراتبی رسیدی و خودت
رو تحویل گرفتی لذا خداوند اراده فرموده یه امتحان قوه ازت بگیره ببینه چند مرده حلاجی!
که مع الاسف رفتی سر خط ...


*یا محتمله که گناه از ساحت شما به دور باشه لکنک
مومنی رو که قبلا مرتکب این گناه شده بوده ، مورد شماتت و بدگویی قرار دادی و گفتی:
ای بابا، از فلانی بعیده ، آدم این قدر بی اراده و بی مسولیت که مرتکب این گناه
شده!!!

که بعد روایت امام صادق (ع) ضمیمه پرونده شده و تو رو به این روز درآورده...


جهت روئیت شما: هر کسی ، شخص مومنی را که دچار
گناه شده مورد شماتت قرار دهد نمیمیرد تا این که مرتکب همان عمل خواهد شد!


آلارم(هشدار) : توجه شودکه صد البته شماتت
کردن با نهی از منکر و بی زاری از خود گناه(خود گناه) تفاوت فاحشی داره. فتامل
جیدا....


یااینکه...
خلاصه همه اعمال و رفتار ما بی حکمت نیست و پشت همه
اون ها فایل های زیب شده ای هست که باید باز بشن!!!
یه سوال :

فایده این پُست چی بود!؟ ( 1نمره)


الف) جهت بازدید دوستان

ب) برای افزایش پست های موجود

ج)این ریشه یابی قطعا برای ترک کردن گناه جدید و یا پیشگیری از گناهان دیگه خیلی
موثره...

د) همه موارد


اثرات گناهان جدید از زبان یک معصوم:


امام رضا علیه السلام فرموده باشند: گناهان
جدید بلاهای جدیدی نیز در پی دارد.


مراقب خودتون باشید تا بعد...





برچسب ها : گناه جدیدبیوگرافیامام رضابلاهای جدید
ارسال در تاریخ یکشنبه 87/12/11 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

شب هنگام محمد باقر -طلبه جوان-در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود درگوشه‌ای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....
محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد.
شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟
محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و
...
علت را پرسید. طلبه گفت :
 چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله
سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا ازراه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند
.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام
علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود
.





برچسب ها : دختر فراری. میرداماد. طلبه جوان. شاهزاده خانم. شاه عباس . ملاصدا
ارسال در تاریخ یکشنبه 87/12/4 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()
 

می‌گفت‌: «زود باش‌... زود باش‌ پاهات‌ را جمع‌ کن‌ تا من‌ بنشینم‌. الان‌ کاتیوشامی‌آید و داغونمان‌ می‌کند.

هوا تاریک‌ بود. خیلی‌ تاریک‌. از ماه‌ خبری‌ نبود. ستون‌ نیروها از کنارة‌ گِلی‌جاده‌ «فاو ـام‌ القصر» در حال‌ حرکت‌ بودند. مرحله‌ای‌ دیگر از عملیات‌والفجر 8 جریان‌ داشت‌. گاهی‌ سینه‌ خیز، گاهی‌ بدو و گاهی‌ دولا دولامی‌رفتیم‌. عباس‌ تیربارچی‌ دسته‌، پشت‌ سر من‌ دراز کشیده‌ بود. خمپاره‌ وکاتیوشاهای‌ دشمن‌، یکریز دشت‌ را گرفته‌ بودند زیر آتش‌ خود.
آتش‌ ته‌ قبضة‌ شلیک‌ کاتیوشا در دور دست‌ رو به‌ رو نمایان‌ شد. حساب‌کار خودمان‌ را کردیم‌. جهت‌ آن‌ به‌ طرف‌ منطقه‌ ما بود. هر لحظه‌ منتظر بودیم‌که‌ گلوله‌های‌ یکی‌ دو متری‌، یکی‌ بعد از دیگری‌ بر سرمان‌ فرود بیایند وجهنمی‌ از آتش‌ و انفجار ایجاد کنند. عباس‌ با دیدن‌ آتش‌ ته‌ قبضه‌ها، عجولانه‌از پشت‌ سر من‌ برخاست‌ و پرید داخل‌ سنگر که‌ روی‌ شانة‌ جاده‌ قرار داشت‌.از هولش‌ متوجه‌ نشد چه‌ کسی‌ داخل‌ سنگر است‌ فقط‌ دید یک‌ نفر نشسته‌،سرش‌ به‌ پهلو افتاده‌ و پاهایش‌ داخل‌ چاله‌ کوچکی‌ که‌ نام‌ سنگر داشت‌ درازشده‌ است‌. برای‌ اینکه‌ از موج‌ انفجار در امان‌ بماند، تند و تند، بدون‌ اینکه‌ به‌آن‌ شخص‌ نظری‌ بیندازد و نگاهش‌ فقط‌ به‌ جهت‌ شلیک‌ کاتیوشا بود،می‌گفت‌: «زود باش‌... زود باش‌ پاهات‌ را جمع‌ کن‌ تا من‌ بنشینم‌. الان‌ کاتیوشامی‌آید و داغونمان‌ می‌کند..
من‌ و میثم‌ که‌ متوجه‌ قضیه‌ شده‌ بودیم‌ خنده‌ مان‌ گرفت‌. ناگهان‌ منوری‌ درهوا روشن‌ شد. با بهت‌ و تعجب‌ دید آن‌ کسی‌ که‌ پاهایش‌ را هل‌ می‌داده‌ تاکنارش‌ بنشیند، کسی‌ نیست‌ جز جنازه‌ یک‌ سرباز عراقی‌ با کله‌ای‌ متلاشی‌شده‌ و بدنی‌ پاره‌ پاره‌. با وجودی‌ که‌ تیربارهای‌ دشمن‌ زیر نور منور بهترمی‌دیدند و شلیک‌ می‌کردند، سراسیمه‌ از سنگر پرید بیرون‌ و آمد طرف‌ ما. تاخنده‌ من‌ و میثم‌ را دید گفت‌: «بی‌ معرفتها شما می‌دانستید و به‌ من‌ نگفتید؟»




برچسب ها :
ارسال در تاریخ سه شنبه 87/11/22 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

 

چهار سال از رحلت علامه امینی می گذشت که شبی پسر بزرگش دکتر محمد هادی او را در خواب دید.پدر شاد و خندان بود.محمد هادی می پرسد: « آقا جان! آن جا کدام عمل موجب نجات شما شد، کتاب الغدیر یا سایر تالیفات، یا تاسیس بنیاد کتابخانه امیرالمومنین (ع)؟» پدر لحظه ای تامل کرد و سپس فرمود:« فقط زیارت ابی عبدالله الحسین(ع)» محمد هادی می گوید:« شما می دانید روابط ایران و عراق تیره است و راه کربلا، بسته، چه کنیم؟ علامه پاسخ می دهد:«در مجالس امام حسین (ع) شرکت کن، ثواب زیارت حضرت را به تو می دهند. » و بعد از لحظاتی بار دیگر رو به محمد هادی می گوید:« پسرجان! در گذشته بارها یادآوی کردم و الان هم به  تو توصیه می کنم یارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان فراموش مکن ...»





برچسب ها :
ارسال در تاریخ جمعه 87/11/18 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

 

 

با چندگام می‏توان خواستنی بود و با ده گام می‏شود ناخواستنی بود؛ تا شما کدام را بپسندید
خواستنی بودن: مثبت‏نگر باش و عینک خوش بینی بزن .
خواستنی نبودن: لباس تکبر و عجب بر تن کن و خود را از همه برتر دان

خواستنی بودن: همدرد و همدل دیگران باش و به زبان و عمل آن را ابراز کن ولی صداقت فدای تظاهر و چاپلوسی نگردد .
خواستنی نبودن: از عیب خود در گذر; به عیب دیگران مشغول باش و خورده‏گیری از اطرافیان را فراموش مکن!
خواستنی بودن: گذشت، ایثار و بخشش را زمینه تمام ارتباطهای خود کن .
خواستنی نبودن: بهداشت فردی را به کناری نه و برخلاف آن عمل کن
خواستنی بودن: تواضع را فراموش نکن و خوبیهای دیگران را هم ببین .
خواستنی نبودن: در غیبت و حضور، بدگویی دیگران را برزبان داشته باش 
 خواستنی بودن: برای همگان نافع باش و همیشه این نفع‏رسانی را بی‏منت استمرار بخش .
خواستنی نبودن: پرتوقع و شکوه‏گو باش و زبان به گلایه از دیگران بگشای!
خواستنی بودن: به آداب و رسوم و سنن پسندیده مردم پایبند باش .
خواستنی نبودن: از حرف خود - و لو به ناحق - نگذر!
خواستنی بودن: به عهده خود وفا کن و از بی‏وفایی‏ها درگذر .
خواستنی نبودن: در همه چیز افراط کن و اگر نتوانستی تفریط کن!
خواستنی بودن: به سلامت جسم و طهارت قلب و روشنایی فکر و اندیشه خویش ارج بگذار .
خواستنی نبودن: لذت فضولی در کار دیگران را از خود دریغ نکن!
پی‏نوشت این گامها برگرفته از متون و روایات معصومین (ع) است .





برچسب ها :
ارسال در تاریخ جمعه 87/11/18 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

 

 

از گلشیفته فراهانی برای اجرای برنامه‌ی زنده‌ی ماه رمضان سال آینده شبکه سه، دعوت بعمل آمد.
آلبوم جدید جواد یساری، با نام «گلشیفته سبزی فروش، بعله» به بازار آمد.
«علی دایی» از گلشیفته فراهانی برای حضور در تیم ملی دعوت کرد.
جایزه‌ی صلح نوبل به گلشیفته فراهانی تعلق گرفت.
کارخانه‌ی پشم شتر «قشنگ دره»، از گلشیفته فراهانی برای بازی در آگهی بازرگانی دعوت کرد.
گلشیفته فراهانی، دبیر جشنواره فیلم “زن، حیا، سینما” شد.
گلشیفته فراهانی: ‌خواستم نشان بدهم که گیس بریده نیستم و اندازه‌ی دم خر مو دارم.
گلشیفته فراهانی: یه شب دیکاپریو اومد به خوابم. گفتم بذار دستتو ببوسم.
گلشیفته فراهانی: دفتر هالییوود را در ایران راه اندازی خواهم کرد.
گلشیفته فراهانی: ‌خواستم ایمان مردم را آزمایش کنم.
گلشیفته فراهانی: شاید در انتخابات شرکت کنم.
گلشیفته فراهانی: همه‌اش فیلم بود به خدا. واقعی نبود که.
گلشیفته فراهانی: اون عکسا را با نرم افزار
FIFA
2008 درست کرده‌اند.
گلشیفته فراهانی: رفیق بد و ذغال خوب…
گلشیفته فراهانی: مهم دل است.
گلشیفته فراهانی: ما هنرمندان، متعلق به همه‌ی مردم هستیم.
گلشیفته فراهانی: روسری‌ام را شسته بودم، پهن کرده بودم روی بند. هنوز خشک نشده بود.
گلشیفته فراهانی: از معلم کلاس اولم که مشوقم بود تشکر می‌کنم.
گلشیفته فراهانی: کاش «ملاقی‌پور» زنده بود و این افتخار را می‌دید.
گلشیفته فراهانی: اقدام من یک فوتینای بزرگ به سانسور بود.
گلشیفته فراهانی: شاید یک روزنامه و حزب افتتاح کنم.
گلشیفته فراهانی: سایت «
Google» از من بخاطر افزایش سرچ مردم ایران تشکر کرد.
گلشیفته فراهانی: باید سینمای دینی را تقویت کرد.
گلشیفته فراهانی: خواستم نشان بدهم که هیچ شامپویی، شامپو تخم مرغی‌های داروگر نمی‌شه.
گلشیفته فراهانی: این که چیزی نیست. دارم براتون.
گلشیفته فراهانی: اصلاً به کسی چه مربوط؟
گلشیفته فراهانی: اگه میتونی منو بگیر .
گلشیفته فراهانی: فهمیدم چهار تا شوید مو، چقدر توجه مردم را جلب می‌کنه
گلشیفته فراهانی: تا وقتی زنده‌ام نمیگذارم مردم با عکس یانگوم حال کنند.
گلشیفته فراهانی: صد بار به «فرج الله سلحشور» گفتم که اجازه بدهد من نقش زلیخا را بازی کنم؛ ولی قبول نکرد





برچسب ها :
ارسال در تاریخ دوشنبه 87/11/14 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

مرگ بر شاه








برچسب ها :
ارسال در تاریخ دوشنبه 87/11/14 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

توصیف مقام معظم رهبری از رهبر کبیر انقلاب ، امام خمینی:
حقیقتاً برای انسان بزرگ و شخصیت بی‏نظیری مثل امام عزیز و بزرگوارمان، جا دارد که برگزیده‏ترین انسان‏ها و هوشمندترین ذهن‏ها و صاف‏ترین و پاک‏ترین دل‏ها و جان‏ها از احساس تعظیم و تکریم، سرشار شوند. فرق است میان شخصیتی که به خاطر مقام و سمت ظاهریش، مورد احترام و تجلیل واقع می‏شود و کسی که شخصیت و عظمت و عمق وجود و آراستگی‏های گوناگون او هر انسان بزرگ و قوی و هوشمندی را به تعظیم و تجلیل و ستایش و تکریم وادار می‏کند. امام عزیز ما از این نوع انسان‏ها بود
.
امام خصلت‏های گوناگونی داشت که برخی عبارتند از:
 
بسیار خردمند و عاقل بود.
 متواضع، هوشیار و زیرک و بیدار بود.
 قاطع و رئوف و بسیار رحیم و رقیق بود.
 خویشتن‏دار و متقی بود...
 دارای اراده‏ای پولادین بود و هیچ مانعی نمی‏توانست او را از حرکت باز دارد.
 انگیزه‏های نفسانی با جاذبه‏های مادی، هواها و هوس‏ها، نمی‏توانست او را از حرکت باز دارد
.
 او در هنگام مناجات با خدا، از خود بی‏خود می‏شد و در هنگام برخورد با نقطه‏هایی از زندگی انسان‏ها، به طور طبیعی، دل‏ها را به عطوفت و رأفت وادار می‏کرد.
 او امیر هواها و خواهش‏های خود بود؛ ولی خواهش‏ها بر او حکومت نمی‏کردند.
 صبور و بردبار بود و سخت‏ترین حوادث در اقیانوس عظیم وجود او تلاطم ایجاد نمی‏کرد
.
منبع:حدیث ولایت، گردآوری دفتر مقام معظم رهبری





برچسب ها :
ارسال در تاریخ شنبه 87/11/12 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()

 

 

                                    فریاد حسین(ع) را شنیدیم همه
                                    از کوفه به سوی او دویدیم همه
                                       رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
                                     از شمر امان نامه گرفتیم همه!





برچسب ها :
ارسال در تاریخ دوشنبه 87/10/2 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()